کد مطلب:314810 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:185
قاضی نعمان مصری
در شب تاسوعای سال 1423 هجری قمری جناب آقای امیدواری خراسانی
[ صفحه 334]
بالای منبر بودند و مصیبت حضرت عباس (علیه السلام) می خواندند. بالای منبر قصه قاضی نعمان مصری را نقل می كنند.
در این جا فرزند مرحوم آیه ی الله حاج شیخ كاظم تبریزی (ره) نقل می كنند: وقتی كه آقای امیدواری این جریان قاضی نعمان مصری را نقل می كرد و مشغول خواندن مصیبت شد، من یك دفعه وجود مبارك حضرت عباس (علیه السلام) در بالای منبر بدون زره و كلاه خود دیدم. گویا قصه هم از زبان قاضی نعمان مصری خوانده می شد. و می فرمود: شما خیلی نقل می كنید كه دست های من قطع شده است، نه بلكه پاهایم هم قطع شده است و اسب تكان نمی خورد.
آیة الله زاده تبریزی نقل می كرد: در بدن ایشان شكستگی معلوم نبود ولی از دست های قطع شده خون می چكید. من این منظره را دیدم و نتوانستم خودم را كنترل كنم و فریاد زدم و حالم منقلب شد، چون تحمل دیدن این منظره را نداشتم؛ فریاد زدم و بیهوش شدم. قصه را هم به كسی نگفتم. بعد از چند ماه، در ایام فاطمیه جریان را برای آقای امیدواری نقل كردم.
شب 23 ذیحجه 1423 هجری قمری.
[ صفحه 334]
بالای منبر بودند و مصیبت حضرت عباس (علیه السلام) می خواندند. بالای منبر قصه قاضی نعمان مصری را نقل می كنند.
در این جا فرزند مرحوم آیه ی الله حاج شیخ كاظم تبریزی (ره) نقل می كنند: وقتی كه آقای امیدواری این جریان قاضی نعمان مصری را نقل می كرد و مشغول خواندن مصیبت شد، من یك دفعه وجود مبارك حضرت عباس (علیه السلام) در بالای منبر بدون زره و كلاه خود دیدم. گویا قصه هم از زبان قاضی نعمان مصری خوانده می شد. و می فرمود: شما خیلی نقل می كنید كه دست های من قطع شده است، نه بلكه پاهایم هم قطع شده است و اسب تكان نمی خورد.
آیة الله زاده تبریزی نقل می كرد: در بدن ایشان شكستگی معلوم نبود ولی از دست های قطع شده خون می چكید. من این منظره را دیدم و نتوانستم خودم را كنترل كنم و فریاد زدم و حالم منقلب شد، چون تحمل دیدن این منظره را نداشتم؛ فریاد زدم و بیهوش شدم. قصه را هم به كسی نگفتم. بعد از چند ماه، در ایام فاطمیه جریان را برای آقای امیدواری نقل كردم.
شب 23 ذیحجه 1423 هجری قمری.